بهترین مخلوق خداوند انسان می باشد،او مخلوق خود را خیلی دوست دارد و دوست ندارد کسی به او توهین کند.بی احترامی به بندگان خداوند،برای خداوند نیز درد آور می باشد،به خاطر همین راه هایی جهت حفظ احترام بندگان خدا بیان کردیم و در این مطب ادامه آن را می نویسم:
راه های حفظ احترام دیگران:
1:فحش ندادن به دیگران:با دشنام و ناسزا نمى توان کسى را از مسیر غلط باز داشت، بلکه به عکس،دشنام دادن سبب مى شود که آن شخص روى دنده لجاجت افتاده،و در آئین باطل خود محکم تر شود،با دشنام دادن هم شخصت شخص دشنام دهنده خدشه دار می شود و هم شخصیت دیگری خراب می شود اسلام همه را از این نمونه گفتگو منع کرده است و به گفتن کلمات منطقی و همراه با ادب دعوت نموده است حتی در سخت تری شرایط که همان زمان جنگ است نباید از فحش استفاده نمود همان گونه که امیر المومنین در جنگ صفین به بعضی از یاران خود که به لشکر معاویه فحش می دادند این گونه می فرمود:
من خوش ندارم که شما فحاش باشید،اگر شما به جاى دشنام،اعمال آن ها را برشمرید و حالات آن ها را متذکر شوید و روى اعمالشان تجزیه و تحلیل نمائید به حق و راستى نزدیکتر است و براى اتمام حجت بهتر است.«1»
و حتی خداوند هم بندگان را از فحش دادن به دیگران نهی کرده و فرموده است:
به معبود کسانى که غیر خدا را مى خوانند دشنام ندهید،مبادا آن ها نیز از روى ظلم و جهل،خدا را دشنام دهند«2»
2:به دیگران تهمت نزدن:بهتان و تهمت عبارت است از این که:انسان چیزی را به دروغ به دیگری نسبت دهد و شخصی که مرتکب گناه و عمل زشتی نشده به انجام آن متهم کند و یا عیب و نقصی را که در او نیست به او بچسباند و فرقی نیست که این نسبت دروغ در حضور او باشد یا در غیاب او.
مطمئنا تهمت زدن به کسی بزرکترین بی احترامی است که به او می شود و لذا خداوند به خاطر این که شخصیت انسان ها شکسته نشود و احترام آن ها از بین نرود تهمت زنندگان را به عذاب دردناکی وعده داده و فرموده است:
کسانى که زنان پاکدامن و بى خبر از هر گونه آلودگى و مؤمن را متهم مى سازند،در دنیا و آخرت از رحمت الهى بدورند و عذاب بزرگى براى آن ها است«3»
ولادت امام حسن عسکری بر تمام شیعان از جمله شما مبارک باد
منابع:
1:إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِینَ وَ لَکِنَّکُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَکَرْتُمْ حَالَهُمْ کَانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْر«نهج البلاغه ص 323»
2:وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُون«سوره انعام آیه 108»
3:إِنَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیم«سوره نور آیه 23»
انسان ها گل سر سبد آفرینش خداوند می باشند و آنقدر ارزش و احترام دارند که حتی پیامبران هم با آن ها با احترام برخورد می کردند،در این جا ممکن است سوالی مطرح شود که راه های حفظ احترام دیگران چیست؟
راهکارهای حفظ احترام دیگران:
1:دیگران را مسخره نکنیم:سرچشمه مسخره کردن همان حس خود برتربینى و کبر و غرور است که عامل بسیارى از جنگ هاى خونین در طول تاریخ بوده است.
خود برتربینى بیشتر از ارزش هاى ظاهرى و مادى سرچشمه مى گیرد،مثلا فلان کس خود را از دیگرى ثروتمندتر،زیباتر،یا از قبیله اى سرشناس تر مى شُمرد،و احیانا این پندار که از نظر علم و عبادت و معنویات از فلان جمعیت برتر است،او را وادار به مسخره کردن دیگران مى کند،در حالى که معیار ارزش در پیشگاه خداوند تقوا است،و این بستگى به پاکى قلب و نیت و تواضع و اخلاق و ادب دارد.
هیچ کس نمىتواند بگوید:من در پیشگاه خدا از فلان کس برترم،و به همین دلیل تحقیر دیگران و خود را برتر شمردن یکى از بدترین کارها،و زشترین عیوب اخلاقى است و خداوند دوست ندارد به وسیله مسخره کردن به بندگانش بی احترامی بشود و لذا مومنان را این گونه مورد خطاب قرار داده است:
اى کسانى که ایمان آورده اید!نباید گروهى از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند،شاید آن ها از این ها بهتر باشند و نه زنانى زنان دیگر را،شاید آنان بهتر از اینان باشند«1»
2:با اسم های بد دیگران را خطاب نکنیم:بسیارى از افراد بى بند و بار در گذشته و حال اصرار داشته و دارند که بر دیگران القاب زشتى بگذارند،و از این طریق آن ها را تحقیر کنند،و شخصیت شان را بکوبند،و یا احیانا از آنان انتقام گیرند،و یا اگر کسى در سابق کار بدى داشته سپس توبه کرده و کاملا پاک شده باز هم لقبى که بازگو کننده وضع سابق باشد بر او بگذارند.
خداوند صریحا از این عمل زشت نهى مى کند،و می فرماید
با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید،بسیار بد است که بر کسى پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید و آن ها که توبه نکنند،ظالم و ستمگرند!«2»
این روزها بازار تبلیغات کاندیدا ها بسیار گرم است،هم این بزرگوران و هم طرفدارنشان باید مواظب باشند که خدایی نکرده رقیب خود را مسخره نکنند و یا سعی نکنند با القاب زشت او را سرکوب نمایند..
جهت دیدن تصویر با کیفیت بهتر اینجا را کلیک کنید
لطفا از وبلاگ گروهی ما دیدن فرمایید برای دیدن وبلاگ گروهی روی کلمه معراج کلیک کنید
منابع:
1 و 2 :یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُون«سوره حجرات آیه 11»
همان گونه که در مطلب قبلی بیان شد انسان گل سر سبد هستی می باشد،و خداوند همه بندگانش را دوست دارد،و دوست دارد که مخلوقات هم نسبت به هم مهربان باشند و در همه امور به هم احترام بگذارند.
پیامبر گرامی اسلام نیز این گونه بودند،و به جهت این که احترام دیگران را حفظ کنند با آن ها در امور مشورت می کرند و نظر دیگران را جویا می شدند ولو این که قبلا نظری داده باشد و نظرش به ضرر دیگران تمام شده باشد،همان گونه قبل از آغاز جنگ احد در چگونگى مواجهه با دشمن با یاران خود مشورت کرد و نظر اکثریت بر این شد که اردوگاه،دامنه احد باشد و لی این نظر،نتیجه رضایت بخشى نداشت.
در این جا این فکر به نظر بسیارى مى رسید که در آینده پیامبر نباید با کسى مشورت کند.قرآن به این طرز تفکر پاسخ مى گوید و دستور مى دهد که باز هم با آن ها مشورت کن هر چند نتیجه مشورت در پاره اى از موارد،سودمند نباشد زیرا از نظر کلى که بررسى کنیم منافع آن روی هم رفته به مراتب بیش از زیان هاى آن است و اثرى که در آن براى پرورش فرد و اجتماع و بالا بردن شخصیت آن ها وجود دارد از همه این ها بالاتر است.«1»
و البته این گونه احترام گذاشتن در زندگی حضرت ابراهیم نیز دیده می شود،وقتی که خداوند به حضرت ابراهیم دستور داد که باید فرزندت را قربانی کنی،حضرت ابراهیم با فرزندش این موضوع را این گونه مطرح می کند:
هنگامى که با او به مقام سعى و کوشش رسید،گفت:پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح مى کنم،نظر تو چیست؟گفت پدرم! هر چه دستور دارى اجرا کن،به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت«2»
با این حال که دستور خداوند است ولی پدر با صراحت مساله ذبح را با فرزند 13 ساله مطرح مى کند و از او نظرخواهى مى کند و براى او شخصیت مستقل و آزادى اراده قائل مى شود
انتخابات احترام به خون شهیدان است،انتخابات وارد شد در دایره مشورتی کشور می باشد،پس بیایید ضمن حضور در انتخابات و رای دادن به کاندیدای مورد نظرمان از تخریب دیگران و پایمال کردن شخصیت دیگران پرهیز کنیم....
جهت دیدن تصویر با کیفیت بهتر اینجا را کلیک کنید
لطفا از وبلاگ گروهی ما دیدن فرمایید برای دیدن وبلاگ گروهی روی کلمه معراج کلیک کنید
منابع:
1:خلاصه تفسیر آیه 159 آل عمران
2:فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرین«آیه 102 سوره صافات»
انسان گل سر سبد هستی می باشد که خداوند او را مورد تکریم و احترام قرار داده است و همه نعمت ها را در اختبارش قرار داده است همان گونه که خداوند در قرآن کریم می فرماید:
ما آدمی زادگان را گرامى داشتیم و آن ها را در خشکى و دریا، بر مرکب هاى راهوارحمل کردیم و از انواع روزی هاى پاکیزه به آنان روزى دادیم و آن ها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کرده ایم، برترى بخشیدیم«1»
انسان ها آن قدر برای خداوند اهمیت و ارزش دارند که خداوند به محض خلق کردن حضرت آدم علیه السلام به فرشتگان دستور داد که برای او سجده کنند،همان گونه که قرآن کریم در این مورد می فرماید:
و یاد کن هنگامى را که به فرشتگان گفتیم:براى آدم سجده و خضوع کنید! همگى سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد،و تکبر ورزید،و به خاطر نافرمانى و تکبرش از کافران شد«2»
لیاقت آدمی آن قدر بالا است که اولین استاد او خداوند است و خداوند علومی را به او آموزش می دهد که حتی ملائکه هم از یادگیری آن علوم عاجز می باشند همان گونه که خداوند در این مورد می فرماید:
سپس علم اسماء«علم اسرار آفرینش و نامگذارى موجودات»را همگى به آدم آموخت.بعد آن ها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست مى گویید، اسامى اینها را به من خبر دهید!فرشتگان عرض کردند:منزهى تو!ما چیزى جز آن چه به ما تعلیم داده اى،نمىدانیم تو دانا و حکیمی«3»
همه این آیات این نکته را می فهمانند که اولا قدر خود را بدانیم و گوهر وجود خود را بی جهت به سنگ نزنیم و در نکته بعد این نکته را یا آور می شود که با بهترین مخلوق خداوند با احترام و محبت رفتار کنیم.
در این ایام که سرنوشت ایران بار دیگر در انتخابات رقم خواهد خورد،مواظب باشیم که احترام دیگران را حفظ کنیم و انتقاد از دیگران در سایه احترام و بزرگداشت شخضت ان ها باشد
لطفا از وبلاگ گروهی ما دیدن فرمایید برای دیدن وبلاگ گروهی روی کلمه معراج کلیک کنید
منابع:
وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلا«اسراء آیه 70»
2:وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرین«بقره آیه 34»
3:وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ*قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلیمُ الْحَکیم«بقره آیه 31 و 32»
همان گونه که در مطالب قبلی به برخی از آسیب های اجتماعی اشاره کردم در این مطلب می خواهم به ادامه آن بپردازم ..
آسیب های اجتماعی:
1:استعمار:امروزه استعمار به معنای نفوذ و دخالت کشورهای زورمند در کشورهای ناتوان به بهانه آبادی و سازندگی است.ولی معمولاً استعمار در جستجوی به تاراج بردن دارایی کشورهای دیگر بودهاست.همان گونه که خداوند در باره روش فروعون برای به استعمار کشیدن مردم کشورش این گونه می فرماید:
فرعون قوم خود را سبک شمرد،در نتیجه از او اطاعت کردند آنان قومى فاسق بودند«1»
اصولا راه و رسم همه حکومت هاى جبار و فاسد این است که براى ادامه خودکامگى باید مردم را در سطح پائینى از فکر و اندیشه نگهدارند،و با انواع وسائل آن ها را تحمیق کنند،آنها را در یک حال بی خبرى از واقعیت ها فرو برند و ارزش هاى دروغین را جانشین ارزش هاى راستین کنند،و دائما آن ها را نسبت به واقعیت ها شستشوى مغزى دهند.
چرا که بیدار شدن ملت ها و آگاهى و رشد فکرى ملت ها،بزرگترین دشمن حکومت هاى خودکامه و شیطانى است که با تمام قوا با آن مبارزه مى کند.امروز با استفاده از وسائل ارتباط جمعى، مطبوعات،فرستنده هاى رادیو تلویزیونى،و انواع فیلم ها،و حتى ورزش در شکل انحرافى،و ابداع انواع مدهاى مسخره،به استخفاف عقول ملت ها مى پردازند،تا در بی خبرى کامل فرو روند و از آن ها اطاعت کنند،در این جا است که وظیفه عالمان و دلسوزان سنگین تر خواهد شد ..
2:ارتجاع و فرد پرستی:ارتجاع در مفهوم سیاسی به معنای مخالفت با پیشرفت و تحول در بنیادهای اجتماعی،اقتصادی،سیاسی و یا روابط اجتماعی،اقتصادی،سیاسی موجود میباشد. همچنین خواهان «خنثی شدن» اینگونه تحولات و «بازگشت به گذشته» نیز ارتجاع نامیده میشود.
برخی از افراد هستند که هنوز به نظام شاهنشاهی علاقه دارند ولذا از هر فرصتی می خواهند نظام را به قبل از انقلاب برگردانند مانند کسانی که در جنگ احد هنوز به بت پرستی علاقه داشتند به محض شنیدن خبر شهادت رسول خدا میدان جنگ را رها کردند و به کوه ها پناهنده شدند و خداوند این گروه را این گونه توبیخ نمود:
محمدفقط فرستاده خداست و پیش از او،فرستادگان دیگرى نیز بودند آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود،شما به عقب برمىگردید؟و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمىزند و خداوند بزودى شاکران و استقامت کنندگان را پاداش خواهد داد«2»مسئله فرد پرستى یکى از بزرگترین خطراتى است که مبارزات هدفى را تهدید مى کند،وابستگى به شخص معین اگر چه پیامبر خاتم باشد مفهومش پایان یافتن کوشش و تلاش براى پیشرفت،به هنگام از دست رفتن آن شخص است و این وابستگى یکى از نشانه هاى بارز عدم رشد اجتماعى است.
خلاصه این که کسانی که می خواهند دوباره نظام سابق روی کار بیاید باید این را بدانند که:آنها که عقب گرد کنند و به دوران کفر و بت پرستى باز گردند تنها به خود زیان مى رسانند نه به خدا زیرا با این عمل نه تنها چرخ هاى سعادت خود را متوقف مى سازند بلکه آن چه را بدست آورده اند نیز به سرعت از دست خواهند داد..همان گونه که خداوند در آیه فوق به آن تصریح کردند
منابع:
1:فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقینَ«زخرف آیه 54»
2:وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرین«آل عمران آیه 144»
همان گونه که در مطالب قبلی به برخی از آسیب هایی که می تواند جامعه را به سوی سقوط بکشاند اشاره کردم در این مطلب نیز به موارد دیگر این آسیب ها می پردازم:
آسیب های اجتماعی:
1:اسراف:اسراف به معنى هر گونه تجاوز از حد و اندازه در هر کارى می باشد که انسان انجام مى دهد،ولى غالباً این کلمه در مورد هزینه ها و خرج ها گفته مى شود،بدون شک،نعمت ها و مواهب موجود در کره زمین،براى ساکنانش کافى است،امّا به یک شرط،و آن اینکه بیهوده به هدر داده نشوند،بلکه به صورت صحیح و معقول و دور از هرگونه افراط و تفریط مورد بهره بردارى قرار گیرد،زیرا این مواهب آن قدر هم زیاد و نامحدود نیست که با بهره گیرى نادرست،آسیب نپذیرد!و اگر جامعه ای بخواهد همیشه پا بر جا بماند و خوشبتخی در آن حاکم باشد باید همه از اسراف دوری نمایند.همان گونه که امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید امیر المومنین به کارگزاران حکومتی خود نوشت:
قلم هاى خود را باریک بتراشید«تا ریز تر بنویسند» و سطرهاى نامه هایتان را بهم نزدیک نمائید،و به من آن چه زیادیست ننویسید و همان مقصود را ساده بنویسید و از پر نویسى بپرهیزید،تا اموال مسلمانان زیان نبیند«1»
این روایت برای همه حجت را تمام کرده است به خصوص برای کسانی که با بیت المال مسلمین سر و کار دارند،و کسانی که می خواهند روی کرسی های مجلس بنشینند،این افراد از همین الان باید مواظب باشند که وارد اسراف نشوند،در تبلیغات خود و در دیگر قسمت های زندگی خدایی نکرده از در اسراف و زیاده روی وارد نشوند و اموال خود و بیت المال را حیف و میل ننمایند...
2:ظلم:ظلم یعنى حق دیگرى را گرفتن و به خود اختصاص دادن،یا حق کسى را گرفتن و به دیگرى دادن،یا تبعیض قائل شدن،به این ترتیب که به بعضى حقوقشان را بدهند و به بعضى ندهند.واقعا ظلم در هر جامعه ای که باشد آن جامعه را به سوی سقوط می کشاند همان طور که حکومت دیکتاتورهای مصر و لیبی و بحرین و...به خاطر ظلمی که به مردمشان کرده بودند ساقط شدند و در روایات هم به این واقعیت تصریح شده است که اگر حاکم منطقه ای کافر باشد حکومتش سقوط نمی کند ولی اگر ظالم باشد حتما حکومت او ساقط خواهد شد«2»امیر المومنین در این زمینه می فرماید:
هرکس«فرمانروایی،حاکم،ریس جمهور و ..» که با رعیت«زیردستان»خود با ظلم رفتار کند،خداوند ملکش «فرمان رواییش»را زایل کند و نابودی و هلاکتش را سریع گرداند.«3»
منابع:
1:عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع کَتَبَ إِلَى عُمَّالِهِ أَدِقُّوا أَقْلَامَکُمْ- وَ قَارِبُوا بَیْنَ سُطُورِکُمْ- وَ احْذِفُوا عَنِّی فُضُولَکُمْ وَ اقْصِدُوا قَصْدَ الْمَعَانِی- وَ إِیَّاکُمْ وَ الْإِکْثَارَ- فَإِنَّ أَمْوَالَ الْمُسْلِمِینَ لَا تَحْتَمِلُ الْإِضْرَا«خصال صدوق، ج1، ص310»
2:الملک یبقى مع الکفر و لا یبقى مع الظّلم«بحار الانوار ج 72 ص 331»
3: مَنْ عَامَلَ رَعِیَّتَهُ بِالظُّلْمِ أَزَالَ اللَّهُ مُلْکَهُ وَ عَجَّلَ بَوَارَهُ وَ هُلْکَهُ [هَلَاکَهُ«غرر الحکم ص 346»
در مطالب قبلی آسیب هایی برای جامعه گفته شد در این پست نیز می خواهم به ادامه این آسیب ها بپردازم
آسیب های اجتماعی:
1:شرکت نکردن در انتخابات:هر گونه تغییر و دگرگونى در خوشبختى و بدبختى ملت ها در درجه اول به خود آن ها باز می گردد،شانس و طالع و اقبال و تصادف و تاثیر اوضاع فلکى و مانند اینها هیچکدام پایه و اساس ندارد،آن چه اساس و پایه است این است که اگر ملتى خودش بخواهد سربلند و سرفراز و پیروز و پیشرو باشد می تواند،و یا به عکس می تواند خودش تن به ذلت و زبونى و شکست بدهد،حتى لطف خداوند،یا مجازات او،بى مقدمه،دامان هیچ ملتى را نخواهد گرفت،بلکه این اراده و خواست ملت ها،و تغییرات درونى آن هاست که آن ها را مستحق لطف یا مستوجب عذاب خدا مى سازد.همان گونه که خداوندمی فرماید:
براى انسان،مأمورانى است که پى در پى،از پیش رو،و از پشت سرش او را از فرمان خدا«حوادث غیر حتمى»حفظ مى کنند امّا خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملّتى را تغییر نمى دهد مگر آن که آنان آن چه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامى که خدا اراده سویى به قومى بخاطر اعمالشان کند،هیچ چیز مانع آن نخواهد شد و جز خدا،سرپرستى نخواهند داشت«1»
اگر ما در انتخابات شرکت نکنیم دشمن این را می فهمد که ما خودمان نمی توانیم برای خودمان تصمیم بگیریم و لذا سعی می کند به جای ما تصمیم بگیرد و مطئنا او به نفع ما تصمیم نمی گیرد،و این جامعه را به پرتکاه سقوط می کشاند و در این صورت خداوند ما را کمک نخواهد کرد...
2:انتخاب نماینده فاسق:به کسانى که لباس اطاعت پروردگار را از تن در آورده و از راه و رسم بندگى خارج شده اند و از اوامر و نواهی خداوند سرپیچی نموده اند،فاسق گفته می شود.اگر شخص فاسق به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند مطمئنا همان گونه که از دستورات خداوند تخلف می کند به خواسته های مردم نیز توجه نخواهد کرد و به دستورات امام زمان خویش نیز پشت پا خواهند زد و این موارد انقلاب را به سقوط می کشاند همان گونه که امیر المومنین در این زمینه می فرماید:
هرگاه آدم های پست و کم تجربه دولت ها را به دست گیرند،نشان انحلال و شکست آن دولت ها خواهد بود.«2»
3:عدم اطاعت از رهبر:در ماجراى جنگ احد مسلمانان در آغاز جنگ با اتحاد و شجاعت خاصى جنگیدند، و بزودى پیروز شدند و لشکر دشمن از هم پراکنده شد و موجى از شادى سراسر لشکر اسلام را فرا گرفت،ولى نافرمانى جمعى از تیراندازان و رها کردن آن سنگرهای حساس و مشغول شدن آن ها و دیگران به جمع آورى غنائم،سبب شد که و رق برگردد و شکست سختى به لشکر اسلام وارد گرد و...آیه 152 آل عمران نازل شد..«3»
دوستان الان صحنه جنگ است و رهبر عزیز ما دستور داده است همه در سنگر راهپیمایی 22 بهمن و انتخابات حضور داشته باشند،یادتان باشد خالی کردن این سنگر و مشغول شدن به جمع آوری غنائم دنیایی و توجه به تبلیغات دشمنان و منافقان و ...شکست احد و توبیخ خداوند را برای ما به ارمغان خواهد آورد..
جهت دیدن تصویر با کیفیت بهتر اینجا را کلیک کنید
سوالاتی که در وبلاک راه فضیلت مطرح می شود در وبلاک جواب پاسخ داده می شود برای دیدن وبلاک جواب روی کلمه جواب کلیک کنید جواب
منابع در ادامه مطلب...
اگر در یک صندوق سیب یک سیب خراب باشد به مرور زمان بقیه سیب ها نیز خراب خواهد شد و باید هر چه سریع تر آن سیب خراب را از صندوق جدا کرد،در جامعه نیز اگر فکر غلطی به وجود بیاید،اگر صفت های زشت وجود داشته باشد جامعه را به سوی فاسد شدن می کشاند پس در مرحله اول باید آسیب های جامعه را شناخت و آن ها را درمان نمود..
آسیب های اجتماعی:
1:نفاق:نفاق یا دورویی یا ریا در اصل به معنای مخالفت ظاهر با باطن است،مُنافِق یا دو رو یا دو چهره کسی است که در آشکار ادعای مسلمانی می کند و در نهان کفر می ورزد. و منافق کسی است که به زبان اظهار ایمان کند ولی کفر را در قلب خود پرورش می دهد.
حقیقتاً نفاق یک بیمارى است،و گرنه انسان یا دستورات الهى را صریحاً مى پذیرد و مسلمان مى شود و یا صریحاً رد مى کند و کافر مى گردد،امّا این که بظاهر بپذیرد و به آن ها عمل کند، ولى در قلب و دل به آن ها اعتقاد نداشته باشد،این نفاق و دو روئى است و نوعى بیمارى محسوب مى شود.
آدم منافق برای این که به اهداف پلید خود دست بیابد ممکن است از حرف های زیبا،گریه های تقلبی و قیافه های حق به جانب استفاده نمایند همان گونه که برادران یوسف برای این که به پدر بفهمانند واقعا یوسف را گرگ خورده است از این روش ها استفاده کردند،قرآن در این زمینه می فرماید:
و شبانگاه گریان به نزد پدرشان آمدند،گفتند: پدرجان،ما رفتیم که مسابقه دهیم و یوسف را نزد اسباب و اثاثیه خود گذاشتیم،که گرگ او را خورد.و تو سخن ما را- اگر چه راستگو باشیم- باور نخواهى کرد.و بر پیراهنش خونى دروغین براى یعقوب آوردند.«1»
نشانه هایی که برادران منافق حضرت یوسف برای گمراه کردن پدر استفاده کردند امروز نیز جریان دارد منافقان امروز همانند برادرن یوسف متوسل به گریه می شوند،برادران یوسف پیراهن خون آلود او را به عنوان سند آورده بودند امروز هم منافقان از اسناد جعلی و ساختگی و سناریو های تقلبی برای اثبات حرف های شیطانی خود استفاده می کنند،برادران یوسف از حرف عاطفی«پدر جان»برای اثبات گفته های خود استفاده کردند که امروزه هم مشابه آن بسیار استفاده می شود،و...
2:کارگزارن فاسق:اگر در یک منطقه ای شخصی حاکم شود که اهلیت نداشته باشد در فاسد کردن عقاید و افکار آن منطقه می تواند بسیار موثر باشد همان گونه که روایت شده و البته ضرب المثل هم می باشد:
مردم بر دین حکمرانان خود هستند«2»
اگر حاکم و یا نماینده مجلس یا ریس جمهور منطقه ای مومن و خدا ترس و اهل حلال و حرام و تلاش و کار باشد مردم هم از او تبعیت می کنند و اگر خدایی نکرده این افرادِ موثر در جامعه فاسق باشند مطمئنا جامعه به سوی فساد کشیده می شود همان گونه که قران می فرماید:
و این سر گذشت قوم عاد است که آیات پروردگارشان را انکار کردند و از فرستادگانش نافرمانى کردند و از فرمان هر سرکش ستیزه جویى پیروى کردند«3»
خداوند در این آیه سه علت برای عذاب قوم هود بیان می کند:1:انکار خداوند 2:مخالفت فرستاده خداوند که همان پیامبر بود و سومین عاملی که باعث عذاب قوم عاد شد این است که از حاکمان سرکش و ستمگر پیروی کردند،از ظالمان دفاع کردند،حرف ظالمان را به جای حرف های پیامبران به هم توصیه کردند و خلاصه این عوامل باعث شد که به عذاب الهی گرفتار شوند..
جهت دیدن تصویر با کیفیت بهتر اینجا را کلیک کنید
سوالاتی که در وبلاک راه فضیلت مطرح می شود در وبلاک جواب پاسخ داده می شود برای دیدن وبلاک جواب روی کلمه جواب کلیک کنید جواب
منابع در ادامه مطلب...
برای این که گلی بتواند همیشه شاداب و خوشبو باشد باید در باغچه ای بدون آفت رشد کند و برای این که انسان بتواند مانند گل خوشبو و زیبا باشد باید در جامعه ای سالم زندگی کند و برای این که جامعه سالم باشد باید آسیب ها آن شناخته شود..همان گونه که به برخی از آسیب ها اشاره کردیم در این قسمت می خواهم به ادامه آن بپردازیم:
آسیب های جامعه:
1:بی نشاطی:دشمنان شب و روز ما را تهدید می کنند و خیلی وقت ها تحریم می کنند و با این روش می خواهند نشاط و امید به آینده را از جامعه ما بگیرند،آن ها می دانند،جامعه ای که در آن نشاط و امید به آینده نباشد روز به روز به سوی پرتگاه سقوط می رود....
در این جا است که باید مردم ما با الهام گرفتن از کتاب وحی این نقشه ها را نقش بر آب کنند،باید همه این را بدانیم که این تهدید ها و تحریم ها هیچ کدام نمی تواند در ما اثر بگذارد،ما می توانیم به توکل و اعتماد به خداوند متعال در تمام عرصه ها موفق باشیم.
خداوند به مسلمانانی که در جنگ احد شکست خورده بودند و روحیه نشاط و امید خود را از دست داده بودند می فرماید:
سست نشوید!غمگین نگردید!شما برترید اگر ایمان داشته باشید،اگر در میدان احد،به شما جراحتى رسید و ضربه اى وارد شد،به آن جمعیّت نیز در میدان بدر،جراحتى همانند آن وارد گردید.و ما این روزهای پیروزى و شکست را در میان مردم مى گردانیم«و این خاصیّت زندگى دنیاست»تا خدا،افرادى را که ایمان آورده اند،بداند«و شناخته شوند»و خداوند از میان شما،شاهدانى بگیرد.و خدا ظالمان را دوست نمى دارد.«1»
در این آیه نخست به مسلمانان هشدار داده شده که مبادا از باختن یک جنگ،سستى به خود راه دهند و غمگین گردند و از پیروزى نهایى مایوس شوند،زیرا افراد بیدار همان طور که از پیروزی ها استفاده مى کنند از شکست ها نیز درس مى آموزند و در پرتو آن نقاط ضعفى را که سرچشمه شکست شده،پیدا مى کنند و با بر طرف ساختن آن براى پیروزى نهایى آماده مى شوند.در تهدید ها و تحریم ها برای دشمنان هم ضر است،آن ها با این تحریم ها و ترور ها و تهدید ها به خودشان ضربه می زنند...
2:زخم زبان:امروزه دشمنان مشکلات اجتماعی و سیاسی مسلمانان را در رسانه های خودشان مطرح می کنند و با این روش می خواهند مسلمانان را تحقیر نمایند و بر علیه آن ها جنگ روانی به راه بیندازند،و گاهی مقدسات مسلمانان را مورد تمسخر قرار می دهند و می خواهند با این مسائل به مسلمانان زخم زبان بزنند.
همه ما باید بدانیم که این مسائل در زمان رسول گرامی اسلام نیز وجود داشته است هنگامى که مسلمانان،از مکه به مدینه مهاجرت نمودند و از خانه و زندگى خود دور شدند مشرکان دست تجاوز به اموال آن ها دراز کرده و به تصرف خود درآوردند و به هر کس دست مى یافتند،از اذیت و آزار زبانى و بدنى فروگذاری نمى کردند.
و مسلمانان وقتی به مدینه رسیدند،در آن جا گرفتار بدگویى و آزار یهودیان مدینه شدند،مخصوصا یکى از آنان بنام کعب بن اشرف شاعرى بد زبان و کینه توز بود،که پیوسته پیامبر و مسلمانان را به وسیله اشعار خود،اذیت مى کرد و مشرکان را بر ضد آن ها تشویق مى نمود، حتى زنان و دختران مسلمان را موضوع غزل سرایى و عشق بازى خود قرار مى داد
خداوند در این هنگام بود که فرمود:
به یقین همه شما در اموال و جان هاى خود، آزمایش مى شوید! و از کسانى که پیش از شما به آن ها کتاب آسمانى داده شده «یهود»،و همچنین از مشرکان،سخنان آزار دهنده فراوان خواهید شنید!و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید،شایسته تر است زیرا این از کارهاى مهم و قابل اطمینان است«2»
خداوند درمان این گونه زخم زبان ها را تقوا و استقامت دانسته است و نباید در این شرایط که دشمنان از هر طرف ما را احاطه کرده است زبان به نا شکری باز کرد،باید در این گونه شرایط ارتباط و اتصال خود را با خداوند محکم تر نمود چون او از همه هستی قدرت مند تر و توانا تر می باشد و با توکل و اعتماد بر خداوند می شود تمام هستی را به دست آورد...
جهت دیدن تصویر با کیفیت بهتر اینجا را کلیک کنید
منابع:
1:وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ*إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمینَ «سوره آل عمران آیه 139 و 140»
2:لَتُبْلَوُنَّ فی أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذىً کَثیراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ«سوره آل عمران آیه 186»
همه ما آروز داریم که زندگی سرشار از خوشی و سلامت داشته باشیم،برای این که به این خواسته برسیم نیازمند جامعه ای سالم هستیم و برای این که جامعه ای سالم داشته باشیم باید مسائلی را که می تواند به جامعه ما آسیب بزند را بشانسیم و همه با هم جهت از بین بردن این آسیب ها تلاش نماییم..
مسائلی که می تواند به یک جامعه ضرباتِ کُشنده ای وارد کند عبارتند از:
1:گناه علنی:گناه به معنی خلاف است و در اسلام هر کاری که بر خلاف فرمان خدا باشد،گناه است.خواه آن کار خلاف کوچک باشد و خواه بزرگ باشد،اگر این گناه از کسانی که مسئولیتی داند سر بزند گناه آن بیشتر می باشد چون باعث می شود که زشتی آن گناه از بین برود و دیگران نیز به آن تمایل پیدا کنند و آن را انجام دهند همان گونه که خداوند می فرماید:
اى همسران پیامبر!شما همچون یکى از آنان«زنان»معمولى نیستید اگر تقوا پیشه کنید،پس به گونه اى هوس انگیز سخن نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند،و سخن شایسته بگویید«1»
اگر گناه از زنان پیامبر سر بزند بیشتر می تواند جامعه را آلوده سازد چون انتساب به پیامبر دارند همچنین است اگر کناه از یک کارمند سر بزند بیشتر می تواند افکار ارباب رجوع را به سوی گناه سوق دهد آن ها با خود می گویند این که کارمند دولت جمهوری اسلامی است این گونه گناه می کند پس ما چرا گناه نکنیم؟اگر گناه از یک روحانی صادر شود خیلی بیشتر می تواند جامعه را به سوی فحشا بکشاند تا این که از یک شخص عادی سر بزند،اگر گناه از پدر یا مادر سر بزند بیشتر می تواند فرزندان را به گناه بکشاند تا این که از دیگران صادر شود ...
گاهی خندیدن به گناه دیگران موجب می شود که آن گناه علنی شود و زشتی گناه از بین برود و دیگران نیز به راحتی مرتکب آن گناه شوند مانند همین برنامه خنده بازار که به راحتی دیگران را مسخره می کنند این در حالی است که مسخره کردن دیگران یکی از گناهان می باشد،خلاصه اگر کناهی در جامعه ای صورت بگیرد و دیگران نسبت به آن موضع گیری نکنند به مرور زمان زشتی آن گناه از بین می رود و دیگران نیز به صورت علنی آن گناه را انجام خواهند داد و تکرار گناهان متعدد می تواند جامعه را به سوی سقوط پیش ببرد همان گونه که رسول گرامی اسلام می فرماید:
گناه پنهانى تنها به گناه کار ضرر می زند،ولى گناه علنى موقعى که مورد تنفر و سرزنش جامعه قرار نگیرد،ضرر عمومى دارد«2»
2:شایعه سازی:همواره همه مردم جامعه طالب حق نیستند،گروهى بى ایمان یا سست ایمان و هواپرست و جاه طلب وجود دارند که فقط منافع نامشروع خود را مى بینند و دست به تحریک افکار عمومی مى زنند و از حربه هاى فریب و نیرنگ و دروغ و تهمت و شایعه پراکنى بهره مى گیرند..مثلا شایعه می کنند برنج فردا قیمتش بالا می رود تا بتوانند برنجشان را به قیمت گران بفروشند،یا مثلا شایعه می کنند که چای قیمتش سه برابر می شود تا بتوانند چای خود را به دو برابر قیمت بفروشند و..
و گاهی سعی می کنند نسبت به افراد موثر و مفید جامعه شایعه سازی نمایند و با انتشارا شایعات بی اساس افراد مفید جامعه را خراب جلوه دهند تا از این رهگذر به اهداف پلید خود برسند،در این جا است که باید مردم بصیرت داشته باشند و ببنند این حرف ها از حلقوم چه افرادی بیرون می آید،و هر خبری که شنیدند تحقیق نمایند همان گونه که خداوند می فرماید:
اى کسانى که ایمان آورده اید!اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد،درباره آن تحقیق کنید،مبادا به گروهى از روى نادانى آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید«3»
منابع:
1:یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفا«سوره احزاب آیه 32»
2:قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):إِنَّ الْمَعْصِیةَ إِذَا عَمِلَ بِهَا الْعَبْدُ سِرّاً لَمْ تَضُرَّ إِلَّا عَامِلَهَا وَ إِذَا عَمِلَ بِهَا عَلَانِیةً وَ لَمْ یغَیرْ عَلَیهِ أَضَرَّتْ بِالْعَامَّةِ«قربالإسناد، ص26»
3:یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمینَ«سوره حجرات آیه 6»